پاسخ به جفری ساکس :واقعیتِ فراموششده در پشت «توهم صلح» پروفسور ساکس/امیر آذر
31-10-2025
بخش دیدگاهها و نقدها
17 بار خواندە شدە است
بە اشتراک بگذارید :
پاسخ به جفری ساکس :واقعیتِ فراموششده در پشت «توهم صلح»
پروفسور ساکس،
با احترام به دغدغههای انسانی و صلحجویانهتان، اما باید گفت که آنچه شما در مصاحبه اخیر خود بهعنوان “توهم صلح” توصیف کردهاید، درواقع تصویری ناقص و یکسویه از تراژدی عمیق خاورمیانه است. شما بهدرستی از نسلکشی، از رنج مردم غزه، از ریاکاری قدرتهای جهانی و از شکست اخلاقی تمدن غرب سخن گفتید؛ اما چیزی را از قلم انداختید — ریشهی آغاز این چرخهی خون.
در همهی روایت شما، گویی فاجعه از آسمان افتاده است؛ گویی جنگ ناگهان و بیدلیل آغاز شد و تنها اسرائیل است که دست به جنایت زده. اما نخستین عامل این آتش، خود حماس بود؛ سازمانی که نه نمایندهی مردم فلسطین، بلکه بازوی نظامی و نیابتی جمهوری اسلامی ایران در پروژهی بزرگتر «محو اسرائیل» است.
حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ با طرحی از پیشطراحیشده، به شهرکهای اسرائیلی یورش برد، صدها غیرنظامی را بهقتل رساند، زنان و کودکان را ربود، و با رفتارهایی که هیچ معیار انسانی آن را توجیه نمیکند، جهان را در شوک فرو برد. آن حمله، آغازگر فاجعهای بود که امروز به آن “نسلکشی در غزه” میگویند.
اما چگونه میتوان از «توقف خونریزی» سخن گفت، وقتی آغازگران خونریزی از پاسخگویی طفره میروند و همچنان همان ایدئولوژی نابودگر را تکرار میکنند؟
شما در گفتوگوی خود گفتید که «حماس یکی از گروههای مقاومت علیه اشغال است.» اما آیا مقاومت، با گروگانگیری و استفاده از انسانها بهعنوان سپر انسانی تعریف میشود؟
وقتی حماس موشکخانه و مقر فرماندهی خود را در بیمارستانها، مدارس و مناطق مسکونی جای میدهد، وقتی کودکان غزه را عملاً به ابزار تبلیغاتی جنگی بدل میکند، آیا باز هم میتوان مسئولیت تلفات انسانی را صرفاً بر دوش اسرائیل گذاشت؟
در این تراژدی، خون مردم غزه قربانی دو چهره است: یکی ارتش اسرائیل، که پاسخ را با خشونتی سهمگین داد، و دیگری حماس، که پیشاپیش آنان را قربانی سیاست خود کرده بود. مردمی که نه از موشکهای اسرائیل در امان ماندند، نه از ایدئولوژی مرگطلبانهی رهبران خود.
شما با صراحت از فساد کاخ سفید و از ریاکاری ترامپ و کوشنر گفتید — درست گفتید — اما چرا هیچگاه به فساد قدرت در تهران اشاره نکردید؟ چرا نگفتید که دلارهای نفتی و ایدئولوژی «ولایت فقیه» چگونه از غزه تا بیروت و صنعاء و دمشق، مرگ و ویرانی صادر کرده است؟
جمهوری اسلامی، برای حفظ بقای خود، جنگ را به منطقه تزریق میکند.
حماس، جهاد اسلامی و حزبالله ابزارهای همین سیاستاند، نه نمایندگان ملتها.
از سوی دیگر، اروپا و غرب نیز در این میدان بازی دوگانه دارند. همان قدرتهایی که امروز با زبان اخلاق از “فاجعه انسانی” در غزه سخن میگویند، دهههاست که با رژیم ملایان تجارت میکنند، نفت میخرند، قراردادهای میلیاردی میبندند، و چشم بر شبکههای ترور و سرکوب میبندند.
در نتیجه، حمایت اخلاقیشان از فلسطین، چیزی جز نمایش سیاسی نیست. اگر واقعاً دغدغهی جان انسانها را دارند، باید همانقدر که از اسرائیل پاسخگویی میخواهند، از ایران و نیابتیهایش نیز پاسخ بخواهند.
اسرائیل، با همهی خطاها و افراطهایش، دستکم دولتی پاسخگو و انتخابی است؛ اما حماس، انتخاب مردم غزه نیست — آنها اسیر آناند.
نمیتوان از «دو دولت» سخن گفت، تا زمانی که یکی از طرفین (حماس) اساساً موجودیت دولت دیگر را به رسمیت نمیشناسد و هدف نهاییاش نه صلح، بلکه نابودی است.
آیا میتوان با کسانی که شعارشان “از رود تا دریا” است، طرح صلح نوشت؟
درواقع، بحران امروز نه میان اسرائیل و فلسطین، بلکه میان دو بینش است:
یکی بینش زندگی، که در هر جامعهای (حتی در اسرائیل) صداهایی برای صلح و همزیستی دارد،
و دیگری بینش مرگ، که از تهران تا غزه و صنعا، با شعار دینی و نفرت، خون را تقدیس میکند.
پروفسور ساکس،
شما از نسلکشی گفتید — درست گفتید — اما نسلکشیِ اندیشهی آزادی، حقیقت و مدارا در خاورمیانه، سالهاست از تهران آغاز شده است.
تا زمانی که جهان این منشأ را نبیند، هیچ “آتشبسی” پایدار نخواهد بود و هیچ “طرح صلحی” معنا نخواهد یافت.
نه ترامپ میتواند صلح را بخرد، نه کوشنر میتواند آن را بسازد؛
صلح زمانی ممکن است که انسانها آزاد شوند از بند ایدئولوژیهایی که مرگ را مقدس میکنند.
بنابراین، اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بگوییم:
بله، «توافق صلح اسرائیل و حماس توهم است»،
اما نه به این دلیل که اسرائیل یا آمریکا آن را جعل کردهاند،
بلکه به این دلیل که حماس اساساً با مفهوم صلح بیگانه است.
این واقعیت تلخ را باید دید، اگر قرار است جهان روزی شاهد پایان خون در غزه باشد..
امیر آذر
۱۴اکتبز ۲۰۲۵