موضع‌ چپ شورایی در قبال جنگ کنونی و انقلاب در ایران: نقدی بر «ضدجنگ‌»ها


11-07-2025
بخش کمونیسم شورایی
38 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

موضع‌ چپ شورایی در قبال جنگ کنونی و انقلاب در ایران: نقدی بر «ضدجنگ‌»ها

در شرایطی که خاورمیانه در آتش جنگ بازآرایی موازنه‌های قدرت می‌سوزد،در بحبوحه ی جنگی که نه فقط دولت اسرائیل ،بلکه کل بلوک سرمایه داری غرب،علیه ساختار سرکوبگر و ارتجاعی رژیم اسلامی در ایران تدارک می بیند برخی صداها با نقاب «ضد جنگ» و «ضد صهیونیسم» در حقیقت در حال بازتولید همان محافظه کاری عمیقی اند که از پس سالها شکست نظری و انزوای اجتماعی در دل چپ سنتی بدل به یک بیماری فکری و سبک کاری فراگیر شده است. جریان‌های یاد شده با تکرار اتهام‌های نخ نما علیه فعالان سرنگونی طلب و نسبت دادن آنها به اسرائیل و امپریالیسم مصداق بارز این بیماری هستند

در بحبوحه‌ی جنگ رو به گسترش در خاورمیانه و در پی ضربات نظامی و اطلاعاتی که ساختار سرکوب و فرماندهی رژیم جمهوری اسلامی را در هم کوبیده و به شدت تضعیف کرده است، این پرسش اساسی مطرح می‌شود که آیا تضعیف رژیمی که دهه‌هاست مردم را سرکوب کرده، فرصتی برای خیزش مردمی است یا صرفاً به نزاعی میان قدرت‌های بیگانه باید تقلیل داده شود؟ گرایش کمونیسم شورایی در ایران، در مواجهه با این لحظه‌ی سرنوشت‌ساز، موضعی صریح و روشن اتخاذ کرده و به تحلیل و نقد دیدگاه‌های موسوم به «ضدجنگ» پرداخته است که در واقع، به زعم این جریان، به محافظه‌کاری عمیق و انفعال سیاسی دامن می‌زنند.

  1. جنگ کنونی: لحظه‌ی ما، نه صرفاً جنگ قدرت‌ها

چپ شورایی به وضوح اعلام می‌کند: «این جنگ، جنگ ما نیست؛ اما این لحظه، لحظه‌ی ماست. پس این جنگ، بخشی از جنگ ما هم هست.» این بدان معناست که اگرچه نیروهای آزادی‌خواه ایران آغازگر جنگ‌ نبوده‌اند و خواهان بمباران کشور توسط هیچ قدرت خارجی‌ای نیستند، اما توازن قوا برای نخستین‌بار در سال‌های اخیر به نفع مردم ایران تغییر یافته است. چپ شورایی نه به دنبال دولت دست‌نشانده‌ای از نوع عراق و افغانستان است و نه با سازش با جمهوری اسلامی موافق است. بلکه بر این باور است که اگر نتوان این شکاف و فرصت را به کنشی مؤثر و هماهنگ تبدیل کرد، فردا شاید دیر باشد. همانطور که بارها تاکید کرده‌ایم ما خواهان سازماندهی شورایی طبقه کارگر و همه مردم ایران،بهره‌گیری تاکتیکی از تضادهای میان قدرت‌های جهانی و تدارک یک سرنگونی انقلابی هستیم که در آن، طبقه کارگر و زحمتکشان ،و نه نخبگان بورژوا،بر ویرانه های رژیم اسلامی حاکم شود. در نهایت همانطور که ماتیک هشدار داده بود: «بی‌تفاوتی به مبارزه واقعی،یعنی همنوایی با ستم موجود»،و این دقیقاً جاییست که «ضد جنگ بودن» به یک همدستی ناخودآگاه ا فاشیسم اسلامی بدل می‌شود. طبعاً راه نجات نه در ائتلاف با درت‌های جهانی برای «تغییر رژیم» و نه در دفاع منفعلانه از وضع موجود بلکه در مبارزه شورایی فراگیر و رهایی بخش است: مبارزه‌ای که همزمان با رژیم اسلامی می‌جنگد  با سرمایه‌داری جهانی نیز مرزبندی دارد.

(برای توضیح بیشتر این موضع،به مقاله ما تحت عنوان: آیا این جنگ،جنگ ما نیست؟ مراجعه کنید:ادامە مطلب - Shoraha )

  1. نقد «ضدجنگ‌»های محافظه‌کار: فریب صلح و فاجعه‌ی سکوت

چپ شورایی به شدت مواضع  دفاع طلبانه و ناسیونالیسم کور و همسنگ با غوغاسالاران و مزدوران رژیم در روزهای اخیر را نقد می‌کند که با نقاب «ضد جنگ» و «ضد صهیونیسم»، به بازتولید محافظه‌کاری و انفعال می‌پردازند. این دیدگاه‌ها، جنگ را به شکلی انتزاعی و فراتاریخی می‌بینند و از درک تضادهای طبقاتی واقعی در بستر جنگ ناتوانند. موضع «ضد جنگ‌»، بدون نقد فعال و انقلابی جمهوری اسلامی، در عمل به سود تداوم نظم موجود تمام می‌شود و این همان چیزی است که لنین آن را «شعارهای خنثی و انفعالیِ صلح‌طلبانه‌ی بورژوایی» می‌نامید.

  • دوگانه‌ی کاذب جنگ و صلح و افسانه‌ی انقلاب «پاک»:چپ سنتی و دفاع طلب در ظاهر با جنگ مخالف است و آن را ابزار اسرائیل برای تحمیل «رژیم چنج» مطلوب امپریالیسم می‌داند، اما این موضع دقیقا همان نقطه‌ای است که رزا لوکزامبورگ یک قرن پیش در مورد سوسیال دموکراسی آلمان افشا کرد: «آری به صلح، اما نه به انقلابی‌گری!» او خواهان نوعی انقلاب «پاک» و «مردمی» است؛ انقلابی بدون جنگ، بدون دخالت نیروهای جهانی، و بدون بحران در ساختار سیاسی موجود. این رؤیای خوش‌باورانه که گویا توده‌ها به شکلی خودجوش و مستقل از شرایط جهانی  ومنطقه‌ای قادرند رژیم را سرنگون کنند، از نظر آنتون پانه کوک، یکی از افسانه‌هایی است که انقلاب را محصول اراده‌ی ناب و مطلق و بی‌بدیل توده‌ها می‌داند،و درک و نگره‌ای از درون تلاقی تضادهای طبقاتی و بحران‌های ساختاری جهانی و جغرافیای سیاسی منطقه‌ای ندارد. چپ شورایی تاکید می‌کند که هیچ انقلابی در تاریخ با تضمین «نظم» آغاز نشده و انقلاب فرآیندی تاریخی و پر از تضاد و دستخوش افت و خیز‌ها و شکست‌ها و پیروزی‌هاست. هیچ جنبش انقلابی در دنیای واقعی بدون تضادها، بدون منازعات طبقاتی و درون جنبشی و بدون دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی و بدون ائتلاف‌های تاکتیکی بسیاری عوامل ریز و درشت و غیر قابل پیش بینی دیگر، پیش نرفته است.
  • هراس از هرج‌و‌مرج و مسئله‌ی تجزیه: صلح طلب‌ها با ظاهری انقلابی و در اصل با اتخاذ موضع دفاع طلبی بارها هشدار می‌دهند که پس از سرنگونی رژیم،جهنمی همچون لیبی و عراق و افغانستان (تجزیه،جنگ داخلی، تجاوز، قاچاق) در انتظار ایران است و در عمل با خیره شدن به انقلاب اجتماعی احتمالی در آینده ،با توجیه حفظ نظم سرکوبگر جمهوری اسلامی به بهانه‌ی «ثبات» و «امنیت» حداقل در این لحظه به موضع دفاع طلبی و انفعال سقوط می‌کنند. این سناریو نه از تحلیل دیالکتیکی نیروهای اجتماعی، بلکه از ترس تاریخی چپ سنتی از جنبش‌های خودسازمان‌ده کارگری و شورایی نشأت می‌گیرد؛ شورش در نظر آنان که ساده لوحانه به دایره بسته اعتراضات پراکنده صنفی امید بسته اند و انتظار سیاسی شدن و «انقلاب اجتماعی از پایین» را در سر و جان دارند، مساوی با هرج‌ومرج است. در حالی که تاریخ دوران مدرن نشان داده است که قدرت شورایی در شرایط خلع سیاسی رژیم‌های کهنه و فرسوده تنها نیرویی است که می‌تواند بر بی‌نظمی غلبه کند. چپ شورایی معتقد است که تجربه‌ی شوراهای کارگری (در انقلاب روسیه، کمون پاریس، و مجامع انقلابی آلمان) نشان داده است که قدرت سازمان‌یافته‌ی کارگران در قالب نهادهای مستقیم و افقی می‌تواند نه‌فقط نظم جدیدی بنیان نهد، بلکه از انحطاط به‌سوی تجزیه و ملوک‌الطوایفی شدن کشور نیز جلوگیری کند.
  • اتهام‌زنی به جای تحلیل و مسئله‌ی «استقلال سیاسی»: چپ سنتی و سایر انقلابی‌های دو آتشه که تا دیروز جوش و خروش جنگ انقلابی و مارش انقلاب اجتماعی طبقه کارگر را به رهبری حزبشان تکرار می‌کردند و اعلام مواضع به ظاهر انقلابی را جایگزین  دستگاه تحلیلی مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک کرده بودند،امروز همه این مواعید و انقلابیگری‌ها را به دست باد سپرده اند و هر مخالفی را که از ضرورت فروپاشی جمهوری اسلامی و نقش‌آفرینی برخی نیروهای خارجی سخن بگوید، «صهیونیست» یا «مزدور امپریالیسم» می‌خوانند، که این همان «ایدئالیسم بی‌سیاست» گرامشی است. از نظر چپ شورایی، استقلال سیاسی به معنای استقلال از همه‌ی دولت‌ها و بلوک‌های سرمایه‌داری است، چه غربی چه شرقی، چه اسرائیلی چه ایرانی، اما این استقلال نباید  بهانه‌ای برای بی‌عملی و «بی‌طرفی» بدل شود. زمانی که جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات مردمی صف‌آرایی می‌کند، سکوت چپِ به‌ظاهر ضدامپریالیست، چیزی جز هم‌سویی عینی با فاشیسم نیست. طرفه اینجاست که این دارودسته ظاهرا انقلابی با ساز کردن ایده‌ای به نام «نیروی سوم» خود را در عالم خیال برای همیشه از شر ارتجاع اسلامی و ارتجاع «امپریالیستی- صهیونیستی»  خلاص کرده اند. اما کیست که نداند این فضیلت گزینی و خلوص انقلابی و در واقع به محاق بردن سیاست چیزی جز پرت شدن از مدار مبارزه طبقاتی و انفعال محض و  بی‌عملی مفرط نیست و نمی‌تواند باشد.
  • دشمن اصلی کیست؟: اشتباه تکراری برخی از گرایش‌های ضد جنگ، قرار دادن جمهوری اسلامی و اسرائیل/آمریکا در یک کفه و نتیجه‌گیری به نفع «بی‌طرفی فعال» است. چپ شورایی تأکید می‌کند که جمهوری اسلامی یک رژیم ضد کارگری، سرکوبگر،ضد دموکراتیک و مداخله گر در کشورهای دیگر با ماهیت تروریستی و ارتجاعی است. به طور مشخص اتخاذ سیاست محو اسرائیل و تشکیل نیروهای نیابتی تروریستی با صرف میلیاردها دلار از سرمایه‌های ملی و همزمان سیاست ضد آمریکایی و غرب ستیزی در تمام عمر نکبت بار خود باعث این شرایط مشقت بار و انزوای سیاسی و اقتصادی کشور و سقوط شاخص‌های رفاه عمومی مردم ایران شده است. بنابراین دشمن اصلی ما رژیم اسلامی است و به طور متعارف مردم ایران جنگی با اسرائیل، آمریکا و به طور کلی هیچ کشور دیگری ندارند. ما نسبت به همه مناقشه‌های خارجی سیاست بی‌طرفانه خواهیم داشت و رای ما نسبت به این مناقشه‌ها صرفاً در چهارچوب حل منازعات بین‌المللی از طریق نهادهای مسئول و دیپلماسی می‌باشد.

( برای توضیح بیشتر سیاست خارجی ما، به «مانیفست نوین گرایش کمونیسم شورایی» در سایت شوراها

www.shoraha.net   مراجعه کنید)

  1. فراخوان به اقدام هماهنگ و چشم‌انداز شورایی

چپ شورایی معتقد است که اکنون زمان رقابت نیست، بلکه زمان هم‌صدایی و مسئولیت است. از این رو، از تمام نیروهای سیاسی و مدنی آزادی‌خواه داخل و خارج از کشور می‌خواهد:

  • در سطح داخل کشور:

از این فرصت برای گسترش اعتصابات و اعتراضات سراسری استفاده شود.

تشکل‌های میدانی، شوراهای محلی و پیوندهای میان‌طبقاتی تقویت شوند.

خواسته‌های روشن، عمومی و رادیکال برای دوران گذار منتشر گردد.

فعالان باید روایت مستقل خود را تثبیت کنند: «ما از تضعیف رژیم استفاده می‌کنیم، نه برای دشمن، برای آزادی مردم ایران.»

با تاکتیک‌های سیال خیابان را پس بگیرند.

از هر تلفن به عنوان رسانه برای عبور از سانسور استفاده کنند.

از نیروهای مردد (سرباز، کارمند، بسیجی) بخواهند به مردم بپیوندند.

اخلاق جنبش (آزادی‌خواهی، نه هرج‌ومرج یا انتقام) را حفظ کنند.

همبستگی بین داخل و خارج رمز پیروزی است.

  • در سطح خارج کشور:

اختلافات ایدئولوژیک-تاریخی نباید بر اولویت حمایت از قیام مردم سایه اندازد.

یک جبهه‌ی موقت همبستگی برای گذار دموکراتیک با محوریت خواست‌های مردم شکل گیرد.

امکانات رسانه‌ای، حقوقی، دیپلماتیک و مالی در خدمت جنبش داخل قرار گیرد.

تشکیل یک نشست اضطراری از سوی نیروهای اپوزیسیون مستقل، برای صدور بیانیه‌ی مشترک حمایت از خیزش مردمی و تعهد به پرهیز از بهره‌برداری حزبی یا فرقه‌ای پیشنهاد می‌شود.

  1. چشم‌انداز چپ شورایی: جمهوری شورایی

موضع چپ شورایی روشن است: نه به جنگ تجاوزکارانه قدرت‌های جهانی و منطقه ای ،نه به مداخله گری و تروریسم رژیم اسلامی. اما این مخالفت بهانه‌ای برای تطهیر جمهوری اسلامی یا نفی مبارزه‌ی انقلابی نیست. ما خواهان سازمان‌دهی شورایی طبقه کارگر، بهره‌گیری هوشمندانه و تاکتیکی از تضادهای میان قطب های جهانی به صورت مسالمت آمیز، و تدارک یک سرنگونی انقلابی هستیم که در آن زحمت‌کشان ایران خود، نه نخبگان بورژوا، بر ویرانه‌های جمهوری اسلامی حاکم شوند.

چپ شورایی تاکید می‌کند که اگرچه ما آغازگر جنگ نبودیم، اما اگر در کنار مردم بایستیم، می‌توانیم پایان‌بخش عمر نکبت بار رژیم اسلامی باشیم. هیچ سازشی با جمهوری اسلامی ممکن نیست و هیچ امیدی به اپوزیسیون دست‌راستی،سلطنت طلب و نسخه های رفرمیستی-شبه اسلامی نیست. راه نجات، نه در ائتلاف با مدل های کنترل انقلاب مردم و الترناتیو سازی های غیردموکراتیک برای «تغییر رژیم» از سوی دولت‌ها و محافل سیاسی آمریکا و اروپا و خاورمیانه، و نه در دفاع منفعلانه از وضع موجود، بلکه در مبارزه‌ی شورایی و دموکراسی رادیکال و فراگیر است: مبارزه‌ای که همزمان با رژیم اسلامی می‌جنگد و با نقشه های انحصارات جهانی نیز مرزبندی دارد.

زنده‌باد آزادی،برابری،جمهوری شورایی

گرایش کمونیسم شورایی 

۹ جولای ۲۰۲۵ برابر ۱۸ تیر ۱۴۰۴

 

 

 
اسم
نظر ...